شعر های عاشقانه سری اول
نوشته شده توسط : علی سجاد حسام

 

قاصدک ...  

شعر مرا از بر کن  

بنشین روی نسیمی  

که ز احساس  بیرون می آید  

برو  آن گوشه باغ

 

سمت آن نرگس مست  

که ز تنهایی خود دلتنگ است   

و بخوان در گوشش

 

و بگو باور کن  

یک نفر یاد تو را  

دمی از دل نبرد ... 

 

همان رنگ و همان روی،

همان برگ و همان بار.

همان خنده ی خاموش در او خفته بسی راز،

همان شرم و همان ناز.

همان برگ سپید به مثل ژاله ی ژاله به مثل اشک نگونسار،

همان جلوه و رخسار.

 

نه پژمرده شود هیچ،

نه افسرده؛ که افسردگی روی

خورد آب زپژمردگی دل.

ولی در پس این چهره دلی نیست.

گرش برگ و بری هست،

زآب و ز گلی نیست.

 

هم از دور ببینش.

بمنظر بنشان و به نظاره بنشینش.

ولی قصه ز امّیدهایی که دراو بسته دلت، هیچ مگویش.

مبویش.

که او بوی چنین قصه شنیدن نتواند.

مبر دست به سویش.

که در دست تو جز کاغذ رنگین، ورقی چند، نماند...





:: موضوعات مرتبط: جدیدترین شعرهای عاشقانه , ,
:: بازدید از این مطلب : 1171
|
امتیاز مطلب : 119
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 بهمن 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: